۱۳۸۷ فروردین ۶, سه‌شنبه

اختلالات اضطراب؛ خط قرمز باريك

سارا مجلل
اختلالات اضطراب عموما هنگام بلوغ آغاز شده و تا اواسط دهه 30 زندگي شايع هستند. يك حادثه پراسترس مي تواند كاتاليزور آغاز بروز اين اختلالات باشد. اختلالات اضطراب دنياي شما را كوچك و كوچكتر مي سازد
از همان ابتدا زندگي گريس ماهوني با ترس و وحشت قرين بود. اين خانم 38 ساله، اهل جكسون هول ايالت وايومينگ، نخستين بار در مهدكودك حمله وحشت را تجربه كرد. مي گويد: فكر مي كنم مشكلات من از آنجا آغاز شد. حملات ترس به صورت نامنظم بروز كرده و حتي او را از خواب بيدار مي كردند. او چنان از بروز اين حملات مي ترسيد كه از قرارگيري در شرايط غير قابل كنترل اجتناب مي كرد: ما براي ديدار عمويمان به نيويورك رفته بوديم. او در طبقه 39 يك آسمانخراش زندگي مي كرد. پدرم مجبور شد 39 طبقه را با من پاي پياده بالا بياييد، چون من از سوار شدن به آسانسور مي ترسيدم.
ماهوني هيچ وقت درباره مشكل خود با كسي حرف نمي زد. مي گويد: بزرگترها مي گفتند؛ خب، اين بچه خجالتي است، ولي من ترسو و افسرده بودم. نهايتا در 18 سالگي پزشكان تشخيص دادند كه او مبتلا به اختلالات وحشت است؛ يكي از جدي ترين بيماري هاي اضطراب.
به گزارش انجمن ملي سلامت رواني ايالات متحده، 1/19 ميليون نفر در ايالات متحده با اختلالات اضطراب دست به گريبان هستند و زنان دو برابر مردان در خطر ابتلا به اين بيماري ها قرار دارند. تاثير اين بيماري ها مي تواند ويرانگر باشد. دكتر ديويد بارلو، مسئول مركز اضطراب و بيماري هاي مرتبط در دانشگاه بوستون مي گويد: اين اختلالات مثل بسياري از بيماري ها و اختلالات مزمن فيزيكي مثل بيماري هاي ريوي يا مشكلات قلبي عروقي مي تواند در عملكرد كل بدن تاثيري مخرب داشته باشد. مطالعات نشان مي دهد اين اختلالات سالانه ميلياردها دلار هزينه براي بيماران و سيستم بهداشت عمومي آمريكا دربر دارد. اين بيماري مي تواند علائم بيماري هاي ديگر نظير بيماري هاي قلبي را تقليد كند و كساني كه از اين اختلالات رنج مي برند، سه تا پنج برابر بيشتر از افراد ديگر به پزشك مراجعه مي كنند و شش برابر بيشتر در بيمارستان بستري مي شوند.
انواع اختلالات اضطراب
اختلالات اضطراب اين مشكلات را شامل مي شود: اختلال وحشت كه در آن دوره هايي از وحشت فراوان به فرد منتقل مي شود. انواع فوبيا كه در آن ترسي آزاردهنده از مكان يا چيز خاصي در فرد ايجاد مي شود. اختلال عمومي اضطراب كه نگراني مزمن را دربرمي گيرد. اختلال ناشي از استرس پس از سانحه كه به حادثه اي آسيب رسان مربوط مي شود و اختلال وسواس و اجبار كه رفتارهايي تكرارشونده يا افكاري آزاردهنده را شامل مي شود. تمام اينها مواردي از اختلالات اضطراب هستند.
بسياري از اين اختلالات با هم تركيب مي شوند. به طور مثال ترس از دچار شدن به حملات ترس مي تواند منجر به بروز فوبيا شود. در خلال يك حمله وحشت، مكانيسمي كه انسان را براي مواجهه با خطر يا ترس آماده مي سازد، فعال مي شود. سيستم اعصاب خودمختار سمپاتيك، غدد فوق كليوي را تحريك كرده و آدرنالين و نورآدرنالين آزاد مي شود. خون بشدت به گروه عضلات بزرگ اندام ها وارد مي شود، ضربان قلب بسرعت افزايش مي يابد، تنفس تندتر مي شود و اين توانايي در فرد ايجاد مي شود كه فرار كند يا بايستد و بجنگد، ولي وقتي چيزي براي ترسيدن وجود ندارد، اين پاسخ ها خود باعث وحشت مي شود.
زنان در معرض خطر
مي توان پرسيد چرا زنان بيشتر در معرض خطر ابتلا به اين اختلالات قرار دارند؟ در حالي كه هيچكس دليل اين مسئله را نمي داند، محققان مي گويند ژنتيك و محيط، نقش بسزايي در پيدايش و شيوع اين مشكلات دارند.
دكتر بارلو مي گويد: ما واجد ژن هايي هستيم كه پيشاپيش ما را مستعد پذيرش اضطراب مي سازند، ولي افراد زيادي هم هستند كه اين ژن ها را دارند، بدون آنكه از اختلالاتي اينچنيني در رنج و عذاب باشند. بايد ارتباطي بين يادگيري و محيط وجود داشته باشد. به عبارت ديگر اين محيط است كه ژن ها را فعال مي كند. او مي افزايد: آموخته هاي ناشي از تجارب ابتدايي زندگي، وضعيت اين ژن ها را مشخص مي كند. با وجود تمام پيشرفت هايي كه داشته ايم، دخترها كمتر از پسرها تجربيات زندگي اجتماعي را به دست مي آورند و هنگام بروز مشكلات، كمتر از پسرها مي توانند واكنش هاي درستي از خود نشان دهند.
آيا هورمون ها در اين زمينه تاثيري دارند؟ دكتر بارلو مي گويد: تا آنجايي كه اطلاعات فعلي ما نشان مي دهد، هورمون ها نبايد ارتباط چنداني با ژنتيك و بروز اين اختلالات داشته باشند.
اما دكتر كاترين برندورف، مسئول بخش بهداشت زنان بيمارستان نيويورك معتقد است كه بالا و پايين رفتن سطح هورمون ها ممكن است باعث تشديد علائم اضطراب شود. او مي گويد: تغييرات هورموني در زمان قاعدگي مي تواند نظم واكنش هاي شيميايي مغز را برهم زده و ممكن است باعث افزايش حساسيت و آسيب پذيري فرد شود.
اختلالات اضطراب عموما هنگام بلوغ آغاز شده و تا اواسط دهه 30 زندگي شايع هستند. يك حادثه پراسترس مي تواند كاتاليزور آغاز بروز اين اختلالات باشد.
پروفسور جرلين راس، رئيس انجمن اختلالات اضطراب آمريكا و روانپزشكي كه خانم ماهوني را درمان كرد، مي گويد: اغلب شش ماه تا يك سال پس از مواجهه فرد با يك استرس شديد اين اختلالات آغاز مي شوند. آن حادثه ظاهرا به خوبي و خوشي فراموش شده، ولي يكمرتبه فرد دچار يك حمله وحشت شده يا مبتلا به نگراني هاي وسواسي مي شود.
اخبار اميدواركننده
خبر خوب اينكه بسياري از اين اختلالات اضطراب قابل درمان هستند كه مي تواند شامل روان درماني، دارو درماني يا هر دوي آنها باشد. نخستين خط دفاعي روان درماني، مبتني بر ادراك رفتاري است. اين درمان روي تغييردادن افكار مخدوش متمركز مي شود و بيمار را با موقعيت هاي دردناك رودررو مي سازد. داروهايي نظيرداروهاي ضد افسردگي ممانعت كننده از بازجذب اختياري سروتونين مثل فلوكسيتين يا داروهاي قديمي ضد افسردگي سه حلقه اي مثل ايمي پرامين معمولا توسط پزشك تجويز مي شوند. گاهي بنابر وضعيت بيمار يا تشخيص پزشك، داروهاي آرامبخش بنزوديازپين نظير ديازپام نيز تجويز مي شود، گرچه اين داروها بعد از مدتي باعث ايجاد حالت تحمل مي شوند و بيمار بايد دوز مصرفي را افزايش دهد.
دكتر مايكل ليبووتيس، مسئول كلينيك اختلالات افسردگي موسسه روانپزشكي ايالت نيويورك مي گويد: در آينده داروهاي ضد اضطراب با تمركز درماني بيشتر و عوارض دارويي كمتر مورد استفاده قرار خواهند گرفت. ما به دنبال داروهايي هستيم كه بدون تاثير روي ساير سيستم هاي ارگانيك فقط گيرنده خاصي كه مدنظر پزشك است را كنترل كنند.
خانم دكتر راس مي گويد: گام مهم براي درمان اضطراب، كمك گرفتن است. اختلالات اضطراب دنياي شما را كوچك و كوچكتر مي سازد. شما از ترس پرواز ناچاريد از راه زميني مسافرت كنيد، چون از پل مي ترسيد، مجبوريد كلي راه خودتان را دور كنيد و بزودي از تمام پل ها خواهيد ترسيد. اگر اين اختلالات درمان نشوند، تك تك وجوه زندگي شما را مختل خواهند كرد
منبع: روزنامه همشهری

هیچ نظری موجود نیست: